فوت عزیزان
اشکال: مگه ما چه گناهی کردیم که باید با فوت عزیزانمون اینقدر زجر بکشیم؟
جواب: به این مثال دقت کنید:
دو نفر داشتن توی یه جاده پیاده میرفتن. بعد از مدتی این دو نفر با هم شروع به صحبت کردن و فهمیدن که مقصدشون یکیه. هر دوتاشون قرار بود برن به یه شهر دور و پادشاه اون شهر رو ملاقات کنن. این دو نفر در طول مسیر همیشه با هم بودن و بعد از مدتی با هم صمیمی شدن. با هم غذا میخوردن. با هم راه میرفتن. سختی های راه رو با هم میچشیدن. شب هایی بود که بارون میومد و این دو تا رفیق یه گوشه کز میکردن تا بارون بند بیاد. خوشی های راه رو هم با هم میچشیدن. روزهای بهاری ای بود که بوی عطر بهار نارنج مستشون می کرد و این دو تا رفیق، سرمست و شاد و لی لی کنان مسیرشون را ادامه میدادن. یه روزی یه اسب سوار از طرف پادشاه اومد و به یکی از این دو تا رفیق گفت که پادشاه میخواد همین الان تو رو ببینه و اون رو سوار اسبش کرد و برد.
این مثال حکایت ما آدماس. اما ما این حکایت رو فراموش میکنیم و به همین خاطر وقتی یکی از عزیزانمون رو از دست میدیم خیلی زجر میکشیم. ما فکر میکنیم اون رو برای همیشه از دست دادیم در حالیکه ما هم چند روز دیگه قراره برسیم به اون شهر و با رفیقمون برای همیشه پیش اون پادشاه بمونیم. بدون هیچ دردی. بدون هیچ غصه ای. فقط کافیه ایمان داشته باشیم که دوستمون رو برای همیشه از دست ندادیم و ما هم یه روزی میریم پیشش.
#اسلام
#شبهه
#شبهه_دون
#زجر
#ضجه
#ناله
#گریه
#آرامش
#مرگ_عزیز
#مرگ
#آخرت
#بهشت
- ۹۶/۰۲/۲۰